نگاهی به اسیب شناسی اعتیاد
نگاهی به آسیب شناسی اعتیاد
هدف از ارائه این مقاله ، بالا بردن میزان آگاهی شهروندان به طور منسجم تر و علمی تر در رابطه با اعتیاد، اثرات آن و نحوه درمان آن است ؛ چرا که بر پایه تحقیقات متعددی که صورت گرفته میان افزایش آگاهی و اطلاعات مردم نسبت به این پدیده و ممانعت از مصرف آن و همین طور شرکت فعالانه در فرآیند درمان رابطه مثبت وجود دارد. علاوه بر آن بر پایه نتایج آماری پژوهش های صورت گرفته مشخص شده است که اکثر معتادان نسبت به هیچیک از اثرات این مواد آگاهی نداشته و غالبا اثرات آنها را نیز مثبت ارزیابی کرده اند؛ لذا هدف اصلی ما از ارائه این گونه مقالات بالا بردن سطح علمی شهروندان و آمادگی آنان برای تصمیم گیری بهتر است. چرا که بر پایه نتایج به دست آمده در یکی از پژوهش هایی که اخیرا در کشورمان صورت گرفته ، اکثر پاسخ دهندگان هنگامی که در برابر این گزینه قرار گرفتند که آیا به پیامدهای آن اندیشیده بودید یا خیر، همگی به نوعی این مساله را تایید کرده اما خود و توانایی های خود را بسیار مثبت ارزیابی کرده اند و به واسطه این که با دیگران متفاوت هستند و قابلیت کنترل مصرف شده را دارند، درگیر این مساله شدند و هیچ گاه فکر نمی کردند که پیامدهای ناشی از آن روزی دامنگیر خود آنان نیز بشود. چرا که یکی از ویژگی های این مواد حالت اغواگرانه آن است و اثرات مطلوبی که در ابتدای مصرف اکثر مواد شاهد آن هستیم. اعتیاد بر پایه 3ویژگی تحمل ، محرومیت و اشتیاق قابل تعریف است.
«اعتیاد و یا وابستگی دارویی عبارت است از نوعی مسمومیت مداوم و یا متناوب که براثر مصرف تدریجی برخی از ترکیبات شیمیایی طبیعی و یا مصنوعی در فرد ایجاد شده ، که در نتیجه باعث مشکلات متعدد فردی و اجتماعی می شود و با شاخصه های زیر مشخص می شوند.»
الف - تمایل مفرط یا میل اضطراری برای ادامه مصرف دارو و به دست آوردن آن به هر طریقی که ممکن است.
ب - تمایل به افزایش تدریجی مقدار ماده یا داروی مصرفی که به نام فزون طلبی و یا اشتیاق به مصرف مشهور است.
ج - وابستگی بدنی یا روانی.
با توجه به تعریف ارائه شده تعریف 3 واژه دیگر در رابطه با اعتیاد یا وابستگی دارویی ضروری است.
این 3 واژه عبارتند از: وابستگی ، تحمل و سندرم محرومیت.
وابستگی : وابستگی عبارت است از یک حالت روانی و گاهی جسمی که در نتیجه اثرات متقابل دارو و یا مواد مخدر و موجود زنده بر یکدیگر ایجاد شده و توسط واکنشهای رفتاری و روانی مشخص می شود و از 2بعد قابل بررسی است.
الف - وابستگی جسمانی : تا زمانی که مصرف ماده مخدر ادامه دارد، وابستگی فیزیکی آشکار نمی شود. هنگامی که ماده مربوط برای مدتی به بدن نرسد، علایم آن ظاهر می شود، می تواند گاهی شدید و خطرناک باشد. بروز علایم ترک و یا کمبود رابطه مستقیم با نوع و مقدار مواد و نیز مدت زمان مصرف ماده دارد.
ب - وابستگی روانی : عبارت است از تمایل به مصرف ماده یا چیزی که دارای اثرات لذتبخش بوده و یا تولید رضایت می کند. بسیاری از این وابستگی ها صوری هستند که بعد از قطع عامل یا عوامل رضایت بخش ، هیچ گونه نشانه به خصوصی بروز نمی دهند و یا این که نشانه های بروز یافته ناشی از قطع آنها ضعیف است.
در وابستگی هایی که با حالت اجبار همراه هستند، نشانه های کمبود می تواند بسیار شدید باشد؛ زیرا اغلب این وابستگی ها عاطفی هستند و درمان آنها نیز مشکل است.
تحمل : عبارت است از ظهور مقاومت بدنی یا بافتی در مقابل اثرات یک ماده ، به صورتی که فرد برای ایجاد اثرات قوی اولیه مجبور می شود بتدریج مقادیر بیشتری ماده مصرف کند. سندرم محرومیت : عبارت است از عوارض ناشی از قطع مواد مخدر. به عبارت دیگر سندرم محرومیت در فرد معتاد عبارت است از عوارض و تظاهرات روانی و جسمانی که در موقع نرسیدن مواد مخدر به بدن فرد معتاد و یا در موقع ترک اعتیاد در او ظاهر می شود. قبل از وارد شدن به بحث سبب شناسی اعتیاد، در این خصوص قابل تامل است و آن هم نگاه متخصصان امر به این پدیده است.
در اینجا ما با 3دیدگاه روبه رو هستیم ؛ در دیدگاه اول به اعتیاد به عنوان یک جرم و به معتاد به عنوان یک مجرم نگاه می شود که مستوجب هر نوع عقوبت ، شدت و سختی است.
در دیدگاه دوم ، پدیده اعتیاد به عنوان یک بیماری و معتاد هم به عنوان یک بیمار در نظر گرفته می شود، و اما دیدگاه سوم که یک دیدگاه جامع تر نسبت به دو دیدگاه قبلی است ، به اعتیاد به عنوان یک بیماری که قابلیت جرم زایی را دارد و به معتاد به عنوان بیماری که قابلیت ارتکاب به جرم را داراست نگاه می شود. در رابطه با سبب شناسی اعتیاد و این که چه عوامی باعث تمایل افراد به سمت اعتیاد می شود، نظرات گوناگونی ابراز شده است که در اینجا امکان ارائه آنان به طور کامل امکانپذیر نیست.
جدیدترین دید این است که این پدیده را به عنوان یک پدیده زیستی ، روانی ، اجتماعی و روحانی و یا معنوی معرفی می کند. با این تعریف ، علل گرایش به آن نیز تا حدود زیادی مشخص می شود ، بر پایه نظریات زیست شناختی مشخص شده است که برخی از عوامل ژنتیکی موثر بر اعتیاد هستند. در این خصوص از دیدگاه روان شناسی نیز نظریات مختلفی ارائه شده که ازجمله این نظریات به روان شناسی یادگیری و تاکید آنها بر روی یادگیری و اصول مرتبط با آن برمی گردد؛ یعنی از منظر این محققان مصرف مسکرات و مواد مخدر به مدت کوتاه به سبب احساسات دلپذیری که پدید می آورد، به عنوان یک عامل تقویت کننده مثبت عمل می کند. بنابراین یکی از اصول و قوانین یادگیری یعنی اصل مجاورت فرد مصرف کننده با یادآوری نتایج مثبت از مصرف اولیه ، تمایل دوباره و چند باره به مصرف در وی ایجاد می شود که انتهای آن وابستگی تمام و کمال است.
در رابطه با بعد اجتماعی می بایست به عوامل فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی ، مهاجرت ، جنگ و... اشاره کرد و در رابطه با عامل آخر یعنی بعد روحانی و معنوی قضیه به احساس پوچی و خلاء فرد از تحولات افسار گسیخته ای که در طی این 2سده اخیر با آن روبه رو بودیم و دور شدن انسان از طبیعت اولیه اش از یکسو و از سوی دیگر اضطراب شدید حاصله از این تحولات و عدم توانایی های لازم به جهت همگام شدن با این تحولات بستری مناسب برای گرایش به اعتیاد را در فرد پدیده می آورد. علاوه بر این 4بعد می بایست به خانواده نیز به عنوان یک عامل مهم توجه لازم مبذول شود؛ چرا که خانواده هم می تواند در حیطه عوامل روانشناختی اعتیاد و هم در حیطه عوامل اجتماعی ، به عنوان یک عامل مهم در گرایش به اعتیاد عمل کند. در اینجا مراد علاوه بر شناسایی تغییراتی که در فرد معتاد از نظر ظاهری و جسمی روی می دهد و برای افراد عادی نیز قابل درک است ، شناسایی حرکات و تغییرات نامحسوس و غیرقابل لمس است.
در ابتدای راه ، فرد مصرف کننده مانند گناهکاری است که می ترسد هر لحظه مچ او باز شود؛ لذا فرد بواسطه همین ترس سعی فراوان در عادی جلوه دادن خود دارد، که همین آشفتگی و شتابزدگی در عادی جلوه دادن خود می تواند به عنوان یک پیش آگهی خوب مورد استفاده نزدیکان فرد معتاد قرار گیرد. علاوه بر مورد ذکر شده ، از مهمترین حالات قابل ذکر دیگر در مرحله ابتدایی اعتیاد که می تواند به عنوان زنگ خطری برای نزدیکان فرد معتاد به کار رود، عبارتند از: تغییر رنگ ناگهانی چهره ، خودداری از برخورد مستقیم با اعضای خانواده حتی بچه ها، مشغول کردن خود به اموری که قبلا امکان آن بسیار کم بوده است ، ظاهر شدن مکرر جلوی آینه ، عادی جلوه دادن امور و کمی هم منظم شدن یا منظم تر شدن نسبت به قبل ، مصرف بیشتر سیگار، پر شدن جاسیگاری یا مشاهده ته سیگار بیشتر در محوطه خانه و سطل آشغال یا درون توالت ، اصلاح زود به زود صورت به خاطر شاداب جلوه دادن ، گذشت نسبت به خطای احتمالی همه ، بیرون رفتن از منزل ، نوشیدن بیش از حد آب به خاطر خشک شدن دهان ، شستن پی درپی دست و صورت ، خوش رفتاری بی دلیل ، خواب آلودگی و در بعضی موارد تحرک بیش از حد در فرد دیده می شود. هر چه فرد معتاد در این منجلاب غرقه تر می شود، علایم بیشتری دال بر اعتیاد وی به چشم می خورد و دیگر خود معتاد هم نیز تمایلی به پنهانکاری بویژه نسبت به خانواده اش ندارد. این علایم طیف وسیعی از تغییرات جسمانی ، رفتاری و خلقی و روحی فرد معتاد را دربرمی گیرد که اهم این تغییرات به شرح زیر است.
تغییرات ظاهری مانند؛ لاغرشدن ، تغییر رنگ لبها، کبودی اطراف چشم ، قی کردن مرتب چشمها، ریزشدن چشمها، پف کردن همراه با چروک اطراف چشم ، تغییر رنگ پوست بدن بویژه صورت که به زردی تیره می زند، خمیدگی و... تغییرات رفتاری و روحی شامل ؛ عصبانیت ، کج خلقی ، بی قراری ، از خود راضی شدن ، برخورد تند با خانواده و بی حوصلگی در گذران اوقات با خانواده ، فحاشی و دست بزن بویژه نسبت به همسر و فرزندان ، بی اهمیت بودن نسبت به نظافت شخصی ، به علت شب زنده داری ها بواسطه مصرف مواد و اثرات بعد از مصرف بسیار دیر از خواب برمی خیزند. به همین دلیل از نظر شغلی با مشکل روبه رو خواهند شد، رفت وآمدهای مشکوک ، پرگویی و بیهوده گویی و در بعضی موارد ضد و نقیض گویی ، تغییر در لحن گفتار و صدای آنان (صداها و کلمات را به طور کشیده ادا می کنند)، درونگرا و منزوی می شوند و بیشتر تمایل به تنهایی دارند، مظلوم نمایی با چاشنی از تملق یا بعکس آن.
سعی در توجیه کلیه اعمال خود دارند، معمولا در ملحفه فرد معتاد آثار سوختگی مشاهده می شود و همین طور بر روی انگشتان دست و... در این مرحله تابلو بودن معتاد به تمام معنا رخ می نماید و فلاکت و بدبختی در تمام امور زندگی ، جسم و روان او رسوخ می کند. قامت او کاملا خمیده می شود و در واقع گویی زنده نیست که زندگی کند و چون مرده هم نیست بناچار به حرکت می پردازد. در این مرحله معمولا خانواده از وی قطع امید کرده و وی را به حال خود رها می کنند. علاوه بر موارد ذکر شده ، معمولا در این مرحله معتاد ابایی از اعتراف به اعتیاد خود ندارد و تمام قید و بندهای اخلاقی را به کنار می گذارد. زندگی او تنها در به دست آوردن مواد و مصرف آن و خماری بعد از آن سپری می شود. در این مرحله مصرف تنها بواسطه سرپابودن است و نه لذت یا کسب توان جسمانی بیشتر. زبونی و خواری خود را برای دیگران مطرح می کند، در موقع خماری که اوج بیچارگی اوست به هر کسی و هر چیزی متوسل می شود، متملق و چاپلوس می شود و برای جلب ترحم دیگران خود را به تمارض می زند. به علت تاثیر موادمخدر بر سیستم عصبی اش قادر به تشخیص اعمال خود نیست و به هر کار خلاف و حتی جنایتی دست می زند. آخرین مرحله اعتیاد رها کردن خانه و خانواده است.
نکته حائز اهمیت در رابطه با این گونه معتادان ته خطی فرار از هر گونه اقدام در جهت ترک اعتیاد است و معتادان در این مرحله ، گویی منتظر بارقه ای هستند که آنها را از این فلاکت نجات دهد.